مناجات ماه رمضانی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ز هجران تو دارم چشم بارانی در این شبها تو را میجویمت ای ماه نورانی در این شبها به شوق وصل میمانم فقـط آقا بیا بنگر روم از هجر رویت رو به ویرانی در این شبها زدم لاف محبت لیک چون دارم خطا مولا خودم را کردهام در خویش زندانی در این شبها تو میآیی به دلجویی ز یارانت، بدین خاطر نشستم من به نجواهای طولانی در این شبها پـریـشـانی فـتاده در میان دوسـتـدارانت رها کن دوستان را از پریشانی در این شبها اگرچه نیستم لایق، کرامت کن ولی مولا به پابوست رسم یک شب به مهمانی در این شبها به سمت عاشقانت یک نفس جاری کن ای مولا مناجات جگرسوزی که میخوانی در این شبها تو با یاد شهید کربلا میسوزی و ایکاش مرا هم با نفسهایت بسوزانی در این شبها به دامان غمانگیزی که گلگون میشود از خون مرا چون گوهر اشکت به غلتانی در این شبها گذشت آب از سر «یاسر» درین دریا، مکن غیبش که دارد دیدهای از اشک توفانی در این شبها |